در باب فکر چند مطلب بگویم .فکر خود از حرکت نفس شکل می گیردکه ماهیت مادی دارد وزیادش جان را خسته می کند وکم اش نیروی نفس را می کاهدو می تواند در هنکام تامل از سوی خداوند به انسان الهام شود که نفس دری به سوی غیب دارد .
آنچه دیگران بدان میرسنددر سایه تدریج است جان آدمی یک شبه نمی پزدمهم این است که در بلند مدت دفتر جان را به باطل نقش ندهیم .
عقل را نبایست بر عقیده خاصی مقید کرد و آن را چون زانوی شتر ببندیم داستان وحقایق فراتر از عقول اند واین مقید نبودن به نتایج مقام طهارت عقل است.
عقل می تواند نور بگیرد .
و مایتبع اکثرهم الا ظن و گمان آدمی را از حق بی نیاز نمی کند .